• وبلاگ : پرستاري 91
  • يادداشت : ايستگاه آخر....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Ordukhani 
    پدر ها و مادر بزرگ ها واقعا نعمت هايي هستن بي نظير
    خدا همشونو برامون حفظ کنه
    + najjar 
    چرا آدم بايد طوري زندگي کنه که محتاج فرزند باشه؟؟؟ کار اين بچه ها هم صدالبته که درست نيست اما آدمي که خودش سه تا بچه داره و مستاجره و تا 7 و 8 شب سرکاره چطو وقت نگهداري از اين افراد که فوق العاده حساس و شکننده هم هستند رو ميکنه؟؟؟!!
    پارسال تو امام زاده صالح يه خانمي رو ديدم که عصاشو بوسيد و گفت اين عصاي پيري منه نه بچه هام!! گف طوري زندگي کردم که اونا محتاج من باشن نه من محتاج اونا!! نرفتيد آسايشگاه کهريزک اما من رفتم, اونجا سالمندايي زندگي ميکنن که توانايي انجام خيلي از کاراشونو دارن و ميتونستن مستقل زندگي کنن و نکردن..
    تمام.
    + najjar 
    وقتي به دنيا اومديم اسممونو روي نواراي حلقه شده روي دستامون نوشتن و شستوشو دادنمون و تحويل اين دنيامون دادن...
    تاحالا ب غسال خونه بهشت زهرا سر زديد؟!!
    اونجا اسم عزيز هرکس رو که شستن و آماده تحويل به اون دنيا ميشن رو
    روي LCDهاي وصل شده به بالاي ستون ها مينويسن..
    اونجا ايستگاهه آخره..
    آخرين جايي که اسم عزيز آدمو براي کاراي دنيايي جايي مينويسن..
    و تمام..

    پاسخ

    براي يک آدم مسن ک فرزندانشون اون رو به بهانه ي مشغله ي دنيا تو اين مراکز رها کرده اند همونجا ايستگاه آخره... فکرش هم ناراحت کنندس آدم تمام زندگيش رو به پاي شيره ي عمرش بريزه ولي اون حتي...
    + musazade 

    شنيدم پيرمردي ميگفت:

    براي ياد گرفتن آنچه مي خواستم بدانم احتياج به پيري داشتم ،
    اکنون براي خوب به پا کردن آنچه که مي دانم ، احتياج به جواني دارم
    پس،،

    قدر جواني تان را بدانيد هر چند ک ايستگاه آخر همه مشخص است!!!!

    پاسخ

    مر30 . زيبا بود