نام زينب داشت اما مرد بود. آن روز که در سايه سار بلند شکيبايي ات، درد تکيه زد و غم صبورترين شانه و مطمئن ترين قلب را در ازدحام خون و عطش و تازيانه يافت، ما به توانايي زن ايمان آورديم و انديشه بي بنياد ضعيف انگاري زن را بر همه کج انديشان آوار ديديم. آن روز که از ساحل گودال گذشتي و موج متلاطم خون تا ابديت دامن ميگسترد، هيچ کس تو را شکسته نديد. آنان که حماقت خويش را راست ايستاده بودند و فرو شکستنت را انتظار مي کشيدند، زني را ديدند که راست قامت ميدويد؛ اگر هم خم ميشود، براي بوسه و وداع بر حلقومي بريده و نشاندن پيکريست، زخم خورده در مقابل چشم هاي خدا که: " خدايا قرباني آل محمد را بپذير"
ايام بر تمامي همکاران تسليت