دوستان عزيز و همکلاسي هاي گرامي سلام عليکم.
بنده خيلي نوشتم و پاک کردم چون هيچ کدومشون انعکاس حرفاي درونم نبود و شايدم اونجور حرف زدن براي من زيادي بود...
در هر صورت...
جناب m+ بنده هم دقيقا حرف شماروا قرار داشتم ک بگم تا جايي ک دوستي گمان کرده بود اون نظرو بنده نوشتم اما حالا من يه چيز ديگه ميگم کسي حرف ديگه اي داره بزنه...
هم کلاسي هاي گرامي تاريخ تکرار ميشه...
کربلا الان فلسطينه...
کربلا الان مصره...
کربلا الان سوريه است...
کربلا الان ژنو2...
فکر ميکنين دارم شورشو درميارم؟
اما نه واقعا شلوغ بازيه...
پس حسين ک از همه بيشتر شورشو درآورده!
اصا مگه سرم درد ميکنه ک بشم 73 مين ديوانه!
اين کارا ديگه چيه؟
اونکه ب زن و بچه خودشم رحم نکرد!
آخه يکي نيس بگه مردم خودشون ميخان به شما چه ک خودتو کاسه داغتر از آش ميکني؟
بشين يه گوشه دنيا مثلا يمن ب زندگيت برس عبادتتو بکن نمازتو بخون و گريه هاتو انجام بده...
اومدي کربلا ک بگي چي؟
مظلوم نمايي ميکني؟
اينام ک هيچ کدوم عرضه ندارن بعد هزاو چهارصد و خورده اي سال جواب هل من ناصرتو بدن... پس اي دل غافل حسين اشتباه کرده ک گفته هل من ناصر ينصرني؟ کسي ک اينجا ياراي کمک رسوندن ب تورو نداره...
پس دم آخري اين چيه ک ميگي؟
مخاطبت کي بوده؟
حسينو باش رو ديوار کي يادگاري نوشته؟
...
حالا چي ميگين؟ حرف حسابتون چيه؟