بابا باور کنيد من به اجبار يه دورجزوه ها رو برا امتحان مي خونم اون نظرات قبليم همش شوخي بود مي خواستم عکس العمل بقيه روببينم وتازه الان پايه ثابت وبلاگ شدم ونه تنها منت نمي ذارم بلکه بايد ممنون هم باشم ازتلاشتون براي راه انداختن وبلاگ خوبمون براي اينکه لااقل واسه تفريح وگذراندن وقتامون يه جا داريم که سرگرم بشيم

منظورم ب دوستاني بود که خيلي براي وقتشون ارزش قائلن و واسه نظر دادنشون منت ميذارن! بازم نامفهومه؟؟؟؟؟؟؟؟

دقيقا بنده هم موافقم بانظرآقاي جليلي.

برستاري و مراقبت يک علمه و حرفه اي ارزشمند و از لحاظ اکادميک جاي بسياري براي مطالعه و تحقيق داره اما نه در اين حد که براي دوران تحصيل براي يه امتحان 8 بار بخونيم.2 بار خوندن هم زياديه.

من از رسول درسخونتر سراغ ندارم

من کلا طرف آب (درس) نميرم حالا چه زيرآبي چه رو آبي !!!! انتقاد من از دوستان اين بود که چرا سنگر بنياد حفاظت از دختران رو اينقد راحت لو دادن ؟؟؟!!!!به چه قيمتي؟؟؟!!(شوخي کردما باز دوستان اطلاعيه نزنن چرا جنسيت گرايي ميکني!!!) ولي ميگما چقد خوبه آدم اينقد هواي خودشو داشته باشه ! پيرنميشه ولي ديگه چرا سرکوب ميکنيد؟؟!! البته شانس آورديم ناسزا بارمون نکردن عزيزان!!!!!!!!!!!

بچه ها تورو خدا اينقد راحت بدون شکنجه اعتراف نکنبد!!!!! البته اون دوستاني که اعتراف کردن به 20 دور خوندن خوبه که راستگو هستن و به قولي مثل بعضيا زيرآبي نميرن ولي در هرحال ما باهاشون کار شخصي داريم!!!!!يعني اينقد ساده!!!!

ميگما الان که فکرشو مي کنم به وبلاگ اومدن خيلي وقتمو مي گيره چون وقتي داخلش بشي ديگه بيرون اومدن به نظرم غير ممکنه اما بلاخره چون وبلاگ کلاسه بايد يه مقدار براي کلاس وقت بذاريم اگه ديديد تاحالا نظر نمي دادم به خاطر اين بود که وقت بسيار باارزشمو مي گرفت البته فکر نکنيداين مطالب واقعيه در حد مزاح يا بهتر بگم به قول استادآيين شادي بيش نيست

پس با اين وجود چه محيط جذاب و سالميه اين خوابگاه !!!!! حالا ماها بايد به چه کسي حسادت کنيم ؟؟؟؟ ببخشيد غبطه بخوريم که پرستار پروفشنال بشيم؟

باوجود الطاف فراوان دوستان خوابگاهي بنده ديگه حرفي ندارم.... پس اگه اينطورباشه چه محيط علمي اي است خوابگاه !!! ماتاحالاپي نبرده بوديم والا ثبتش ميکرديم . خانمايي که اينجانظر گذاشتيد وقتتون يه وقت خدايي نکرده تلف نشد؟؟ شماالان يه دور ازبقيه دوستاتون عقب افتاديد. خواهشابرنامه ريزي کنيد وقتتون حيفه . ديگه اينجورجاها پانذاريد مايه ي آبرو ريزيه. واما جنبه؟؟ چيست و چند حرف دارد ؟ خوردنيه ؟ پوشيدنيه؟ توجيب جاميشه؟ واسه ماهم يدونه بخريد ببينيم چه شکليه؟ کنجکاوشديم.

جالب بود و البته نسبتآ واقعي! و انان که گويند اغراق است همت و پشتکار دوستان خوابگاهي را زير سوال ميبرند!واقعآ شما راجع به ما چي فکر کرديد؟ فکر کنم بد نباشه يه ادوايسي به شما بدم:اوايل که وارد اين رشته شده بودم به دليل فقدان علاقه اصلآ سمت جزوه هام نميرفتم تا اين که روزي به سالن مطالعه خوابگاه رفتم و از نزديک نظاره گر جماعت هيت د بوک شدم،راستش در اون لحظه يه حس حسادت ،نه بهتر بگم غبطه در من ايجاد شد و تصميم گرفتم از اون به بعد درس هايي رو که حتي در حد اپسيلون هم بهشون علاقه اي نداشتم رو بخونم و همين تقليد از جماعت هيت د بوک بود که من رو به اين رشته علاقه مند کرد و الان عاشقشم.به عقيده من ما هم بايد نازي و شبنم بشيم،چون با وجود شب امتحاني بودن ما در اينده اي نه چندان دور همه ي مطالب از ذهن هايمان پاک ميشود و فقط مرورهاي زياد است که کمک کننده است ،البته نه براي ازمون و نمره بلکه براي اينکه يه پرستار پروفشنال بشيم.

داستان اولتون تاحدودي ديشب وبه موازات اون امروز صبح ازساعت 6صبح روي ما اعمال شد.باوجود تلاش هاي وافر ما براي اين امتحان ودرس خوندن پا به پاي بچه هاي ترم اولي نتونيستيم به بيستمين دور برسيم واين مقدمه اي شدتا به هدفمون که همون نمره بيست هست نرسيم وباعث افسردگي ودپرسي ما تا همين الان شدکه به لطف دوستان هم اتاقي هنرمندم ديگر الان زايل شده است .به اميدخواندن بيستمين دور دراين امتحان پيش رو

شما؟مطمئني رسول هستي؟ دستاتو از زير در نشون بده ببينم؟

بعله...
بنده تازه ديدم اين مطلبو امشب،
چه چند شنبه بازاريه اينجا!
دقيقن کي به کيه؟ يا چي به چيه؟ يا شايدم چي به کيه و بالعکس؟! و تمام احتمالات ممکن...
هرکي دانست لطفآ يک جلسه توجيهي بذاره براي منم هم تشريح بفرمايد...
راستي اين منشور رو ما گم کرديم هر کي پيداش کرد تحويل کميته انظباطي بده امانت بود دست ما، الان لازم دارن پي اش را ميگيرند...

يعني داستانتون اينقدر تا حقيقت فاصله داشته که آقاي يارمرادي هم جهت احقاق حقشون به فضاي مجازي تشريف آوردن؟؟؟؟!!!! اينها همه از زيباييهاي آرايه ي اغراق است و...