دوستان عزيز زندگي همون قدر که سر بالايي داره بالاخره يه روز هم سر پايينيشو نشون ميده! يادمون باشه اگه هيچ وقت تلاطم وخروش رودخونه نبود سنگ صيقلي و صافي هم وجود نداشت...............شايد همين دلسردي ها ،بي انگيزگي ها برامون همون حکم تلاطم رو داشته باشه!
نميگم بي انگيزگي خوبه !اما ميتونه يه جرقه براي پرش باشه.پس يا علي....
خيلي ها دنبال اين هستن ک اين 2 سال هر چه زودترتموم بشه، اما همکاراني هم هستن که ميخان همين 2 سال رو زندگي کنند،انتخاب با خودمونه ،ميتونيم جزو دسته اول باشيم يا دسته دوم،، يا حتي دسته سوم....
وبه راستي که آسمانها وزمين ومابين آنها رادرشش روز آفريديم.
حتي خداوند هم يک روز هفته را تعطيل کرد!!!!
ماکه هفت روز هفته سرکلاسيم برا همين خودمون به خودمون استراحت ميديم والا بوخودا.....
از من به شما نصيحت سعي کنيد هر چي زودتر از اين دانشکده فارغ التحصيل بشيد و ديگه پا تو اين دانشکده نذاريد،کلامي گوهر بار از استاد نوروز زاده.
وقتي اساتيد اين حرفو ميزنن ما ديگه حرفي برا گفتن نداريم...
واما گمان بنده اين است که نيمه ي خالي ليوان بسي بيشتراز نيمه ي پر آن ميباشد...
کلاسهادرحدمرگ که چه عرض کنم در حد شکنجه حين اعتراف گيري اند!!!
بنده هميشه ذهنم درگير اين سواله که چرا دروسي رو که ميشه خودخواني کرد وخيلي بهترمتوجه شد جنابان استاد بايد برايمان تشريح نمايند؟؟؟!!!
مگه جراحي باز قلب ميخوان انجام بدن؟!
والا کلاسهاي ترم اول جذابيت بيشتري نسبت به اين کلاسهاي مذخرف داشتن......