وبلاگ :
پرستاري 91
يادداشت :
صندلي داغ
نظرات :
0
خصوصي ،
12
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
جعفري
بنده هم موافقم که مدتي است انگيزه ها تحليل رفته.عوامل مختلف دست به دست هم دادند که ما را روز به روز بي انگيزه تر کنند. عده اي از همان بدو ورود به رشته علاقه نداشتند بعضي ها با علاقه اومدند و بعد بي علاقه شدند.بعضي ها از محيط دانشکده خوششون نيومد و مشکلاتي که يکي پس از ديگري نمايان شد و باعث شد که ما روز به روز با اون چيزي که توي ذهنمون براي اينده تحصيلي خودمون تصور کرده بوديم فاصله بگيريم.خب الان ما هستيم و اين رشته و اين دانشکده و اين شرايط و دوسال ديگر.اگر منطقي باشيم ميفهميم که مشکلات هست و هميشه هم نميتونيم کاملا برطرفشون کنيم.ما ادم ها هستيم که بايد خودمون رو توي مشکلات نبازيم و سعي کنيم توي بدترين شرايط بهترين ها رو براي خودمون بدست بياريم.حالا که شرايط دانشکده و کلاسها بهمون انگيزه نميده خودمون به هم ديگه انگيزه و روحيه بديم.اگه دانشکده برامون اردوي تفريحي نميذاره خودمون توي جمع هاي دوستانه اي که داريم برنامه هاي تفريحي بذاريم.اگه شيوه تدريس استاد خسته کننده هست خودمون کلاس رو با شيوه هاي فعال و پويا بچرخونيم.به هر حال همه چيز به خودمون بستگي داره و همون طور که در قران داريم خداوند سرنوشت قومي را تغيير نخواهد داد مگر اينکه خودشان ان را تغيير دهند.اميدواريم که مدت باقي مانده از تحصيل را با انگيزه ي بيشتر ادامه دهيم و مطمئن باشيم که حضور ما در اين رشته بي حکمت نبوده و هميشه مورد عنايت خداوند قرار داريم...
پاسخ
کامللللللللللللللللللا موافقيم.شما لطفا کمي انگيزه به رگ هاي اين دوستان کلاس پيچ تزريق کنيد!