پرستاری 91 به نام نامی حضرت دوست که فقط نام اوست که نکوست
| ||
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
من اینجام خدا
جایی که زندگی برای آدم ها همیشه سهمیه بندی شده جایی که در آن درد و رنج بخشی از من است و من نفس به نفس آدم ها هستم...
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
سلام خدای خوبم، خدای لحظه لحظه خوبی ها.. امروز من به لطف تو یک پرستارم و در برابر عظمت تو زانو زده ام..
من امروز سراسر روح تو هستم.. بگذار ساعاتی بی ریا، زندگی را اجابت کنم..... بگذار خداوندی تو از چشمان و دستان و زبان من، بر بیمارانم بتابد؛ تا شاید کسی هم در اوج نیاز ، تورا در من ببیند و بشنود... من به خواست و مدد تو زندگی بخشیدن را یاری میکنم؛ پس دستانم را گرمی ، نگاهم را مهربانی و زبانم را نرمی و شیرینی ببخش... وقی بر بالین بیمارم هستم، یعنی تو هستی... من دوست دارم با کمال آرامش بگویم: " عزیزانم... آرام باشید... خدا اینجاست، میبیند، میشنود، میفهمد و اجابت میکند.. من با درد شما میسوزم و نابود میشوم.."
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
|
||
[ تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به گروه پرستاری 91 میباشد.] |