پرستاری 91 به نام نامی حضرت دوست که فقط نام اوست که نکوست
| ||
زار بودم و نالان بریده از هرجا
تورا به جان رقیه....ناله هایم ثمربخشید
غریب بودم و بی کس , مادر عباس
دستم رساند به خیمه ی ارباب نوکریم بخشید...
یک سال همه ی لحظه هایم سر شد در تب و تاب اینکه آیا میشه؟
آیا یک بار دیگه اربعین آقام اذن میده؟
ارباب به جان رقیه,روزی نبود که با یاد بین الحرمین سر نشه....
تا همین چند وقت پیش فکر میکردم فقط یک تکه
از دلم رو در پس شارع الفرات , رو به حرم علمدار عشقم جا گذاشتم...
حالا میبینم نه ! این همه ی وجودم بود که روی شارع الفرات میخکوب شد ,
فقط نمیدانم این تن , این جسم چرا و چطور برگشت ؟
حالا می رم تا این امانت را به صاحبش بسپارم ,
به ارباب و ساقی عشق , علمدارم...کاش که قبولم کنه...
------------------------------------------------------------
برای اونهایی که دلشون اربعین کربلاست:
چه خیال دوریست تنفس حرمت..
مرا بگذار با همین خیال تو خوشم
پیاده, "حافیا" , به پای تن می آیم
سمت قبله رو به حرمت,کرب البلا
اینبار می شود روزیم کنی ارباب؟
سرزتن جدا,مقطعا,"عربا عربا"
بنده ی روسیاه اربابم,حلالم کنید....
مهری
[توسط: شعربافان ] [ نظرات شما () ]
|
||
[ تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به گروه پرستاری 91 میباشد.] |