پرستاری 91 به نام نامی حضرت دوست که فقط نام اوست که نکوست
| ||
امروز روز تولد مهر است...
روزت مبارک شهزاده مهربانی ها مادر... کنون که به این روز رسیده ای، بار سنگین پرورش من شانه های محبتت را خسته کرده است... اما هنوز هم تنها معبد آرامشم شانه های شماست... صفای چشمان شما سرزمین خشک دلم را سبز میکند... تمام بدبودن هایم را به حرمت بهشت که تحفه خوب بودن های شماست، بر من ببخش عشق در برق چشمان بلورین شما خلاصه میشود... درجایی که بشر دست از من میشوید،هنوز به چراغ محبت شما چشم دارم.... حتی در دل ناراحتی ها هم چشمان خشمگین شما برایم مهربان است... تمام چشمه های وجودم از عمق وجود شما سرچشمه میگیرند... دستان شما بوی خدا میدهند... در لابه لای چادر و سجاده ی سپیدتان، بیش از همیشه شبیه به فرشته ها میشوید... فرشته ی تنهایی هایم، بال شکسته ام را مرهم باش... دعایم کن مادر،دعای شما از جنس نور است ،آسمانی هستید، آسمان به صدای دعای شما آشناست... دعایم کن تا در اوج خوشی ها و نا خوشی ها فراموش نکنم که خدایی هم هست... دستان دعایت را بر صورت طوفان زده ام بکش، بگذار نیلوفر عشقت در وجود من غنچه باز کند... برای سپاس از این که فقط در کنارم هستی،هستی ام را به فدای هستی ات میکنم.... خورشید پر مهر قلبتان همیشه بر بام زندگی ام تابان.. روزت مبارک مادر.
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
|
||
[ تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به گروه پرستاری 91 میباشد.] |