پرستاری 91 به نام نامی حضرت دوست که فقط نام اوست که نکوست
| |||
[توسط: پرستاری 91 ] [ نظرات شما () ]
روزى ابلیس (شیطان) در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود. حضرت رسول صلى الله علیه و آله هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند. وقتى آن حضرت از طواف فارغ شد، دید ابلیس ضعیف و نزار و رنگ پریده ، کنارى ایستاده است ، فرمود: اى ملعون ! تو را چه مى شود که چنین ضعیف و رنجورى ؟! گفت : از دست امت تو به جان آمده و گداخته شدم . فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند؟ گفت : یا رسول الله ! چند خصلت نیکو در ایشان است ، من هر چه تلاش مى کنم این خوى را از ایشان بگریم نمى توانم . فرمود: آن خصلت ها که تو را ناراحت کرده کدام اند؟ 1 هنگامیکه به هم می رسند سلام می کنند. 2 با هم مصافحه می کنند. 3 برای هر کاری که می خواهند انجام دهند ان شاالله می گویند. 4 از گناه استغفار می کنند. 5 تا نام حضرت محمد (ص) را می شنوند صلوات می فرستند. 6 ابتدای هرکاری بسم الله الرحمن الرحیم می گویند. (منبع: انورالمجالس، ص40) [توسط: پرستاری 91 ] [ نظرات شما () ]
من از خدا خواستم به من توان و نیرو دهد [توسط: شعربافان ] [ نظرات شما () ]
[توسط: پرستاری 91 ] [ نظرات شما () ]
خداوند از مردم خواستار دو فضیلت است: 1- به نعمتها اقرار کنند تا بر آن بیفزاید، 2- به گناهان اعتراف نمایند تا آنها را ببخشد. الحدیث جلد 2 صفحه 182 حکایت شخص حریص به دنیا حکایت کرم ابریشم است که هرچه بیشتر بر خود تند راه بیرون آمدنش دورتر شود تا آنکه از غصه بمیرد. اصول کافی جلد3 صفحه 202
دنیا بازاری از بازارها است. گروهی از این بازار خارج میشوند، کالای نافع وسودبخش میبرند و بعضی با متاع مضر و زیانبار از این بازار بیرون میروند. الحدیث جلد 2 صفحه39 صبح کن و روزت را بگذران که یاعالم باشی یا علم آموز و بپرهیز از اینکه عمرت در لذائذ غفلت زا و کامجوئی های زیان بخش سپری گردد. الحدیث جلد1 صفحه54
در دل هیچ انسانی کبر(تکبر) وارد نمی شود مگر آنکه عقلش به همان اندازه ناقص می شود ، خواه کم باشد یا زیاد . الحدیث جلد 2 صفحه 319 [توسط: شعربافان ] [ نظرات شما () ]
مهرآفرینا!
و به سجده می افتم تا بر بندگی ام مُهر عشق بزنم…
[توسط: شعربافان ] [ نظرات شما () ]
خدا می داند !!!
ولی آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد
دیگر نه می شود تقلب کرد و نه میشود سر کسی را کلاه گذاشت.
آنروز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش ، از جلسه امتحان هم کوچکتر بود. آنروز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود سوالی که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبها بنویسند.
خدا کند حواسمان بوده باشد زنگهای تفریح آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات یادمان رفته باشد.
خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم و بدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست... [توسط: شعربافان ] [ نظرات شما () ]
|
|||
[ تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به گروه پرستاری 91 میباشد.] |