پرستاری 91 به نام نامی حضرت دوست که فقط نام اوست که نکوست
| ||
[توسط: اردوخانی ] [ نظرات شما () ]
نکته هایی طنز آمیز و البته آموزنده برای کاراموزی در بیمارستان شریعتی ادامه مطلب... [توسط: ] [ نظرات شما () ]
سلام دوستان مجموعه ای از صداهای قلب در یک فایل زیپ شده قرار داده شده برای دانلود http://uplod.ir/cllu43424dcq/heart-sounds.zip.htm رمزفایل:www.jarrahi.ir [توسط: غزل ] [ نظرات شما () ]
هرچقدر هم که سعی کنی بداخلاق باشی باز وقتی وارد اتاقشون میشی این فسقلی ها بلاخره مجبورت میکنن لبخند بزنی... وقتی بعد از انجام همه ی کارهای ادمیت بچه ها (قد و وزن و زدن واکسن ها)لباسشون رو تنشون میکنیم ولای پتوها ساندویچشون میکنیم یه احساس جالب و هیجان انگیزی به ادم میده یه احساس علاقه و وابستگی..هرچند کوتاه مدت...انگاری دلت نمیخواد ازشون جدا بشی .... فک کنم همه ی ما روز اول که وارد اتاقشون شدیم از دیدن این همه فرشته ی کوچولو کنار هم هیجان زده شده بودیم.. [توسط: ] [ نظرات شما () ]
[توسط: موسی زاده ] [ نظرات شما () ]
ایستگاه آخر......
دست های چروکیده اش
حاصل یک عمر دست و پنجه نرم کردن با دنیاست
همیشه چشمهایش نم داشته باشد و از دلیل ویلچر نشینی اش که می پرسم جوابش این است که دارد به زمین نزدیک می شود چون به زودی هم آغوشش خواهد شد کنارشان گویی دنیا روی صحنه آهسته است همه کارهاشان آهسته است مثل مسافری خسته که کیلومتر های آخر مسیر را آرام آرام پیش می رود
گله ای از کسی ندارند اما آه های گاه و بیگاهشان سوزی است که از آتش درونشان خبر می دهد امروز که طبق عادت همیشه بهشان سر زدم یکی از میان جمعشان کم شده بود یاد حرف زن گوینده در مترو افتادم: "ایستگاه آخر کهریزک" www.thelose.blogfa.com :منبع [توسط: غزل ] [ نظرات شما () ]
تونل عشق، اوکراین [توسط: موسی زاده ] [ نظرات شما () ]
موجهای آبی درخشان در جزیرهی وادوی مالدیو به دلیل تابش بیولومینسانس گونهای از فیتوپلانگتونها ایجاد میشود که این تابش نوری، از سیگنال های الکتریکی غشای آنها ناشی میگردد. بیولومینسانس، تولید خودبخودی نور توسط موجود زنده است. [توسط: موسی زاده ] [ نظرات شما () ]
سلام خدای خوبم، خدای لحظه لحظه خوبی ها.. امروز من به لطف تو یک پرستارم و در برابر عظمت تو زانو زده ام..
من امروز سراسر روح تو هستم.. بگذار ساعاتی بی ریا، زندگی را اجابت کنم..... بگذار خداوندی تو از چشمان و دستان و زبان من، بر بیمارانم بتابد؛ تا شاید کسی هم در اوج نیاز ، تورا در من ببیند و بشنود... من به خواست و مدد تو زندگی بخشیدن را یاری میکنم؛ پس دستانم را گرمی ، نگاهم را مهربانی و زبانم را نرمی و شیرینی ببخش... وقی بر بالین بیمارم هستم، یعنی تو هستی... من دوست دارم با کمال آرامش بگویم: " عزیزانم... آرام باشید... خدا اینجاست، میبیند، میشنود، میفهمد و اجابت میکند.. من با درد شما میسوزم و نابود میشوم.."
[توسط: نجارباشی ] [ نظرات شما () ]
|
||
[ تمام حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به گروه پرستاری 91 میباشد.] |