• کد نمایش افراد آنلاین
  • روضه شب هشتم ـ مصیبت علی اکبر علیه السلام - پرستاری 91
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    پرستاری 91
    به نام نامی حضرت دوست که فقط نام اوست که نکوست 
    قالب وبلاگ
    اخبار مهم کلاسی
    مدیریت وبلاگ
    ابزارهای کاربردی
    آیه قرآن

    اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

    وصیت نامه شهدا : وصیت شهدا
    خبر نامه وبلاگی:باعضویت در این بخش اخبار کلاسی ،وبلاگی وتالار گفتگوی آنلاین را در ایمیل خود دریافت کنید

    مرقد مطهر شاهزاده علی اکبر{ع} کربلا

    شبیه پیامبر

    حضرت علی اکبر (ع) فرزند امام حسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
    امام حسین (ع) در تربیت وی و آموزش قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.
    درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود. در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی که علی اکبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله……. ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می کردیم.
    ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع)است که جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته است.
    بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی،  وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود و نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود  در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذکر کرده اند، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب (ع) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(ع) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.

    براستی که زمین و زمان، اصحابی باوفاتر از یاران حسین علیه السلام به خود ندیده‌اند ؛ کسانی که تا زنده بودند نگذاشتند که اهل بیت پیامبر  علیه السلام پای به میدان گذارند... اما لختی، بعد از آنکه آخرین آنان در خون خویش غلتید، زمان آن رسید که جوانان بنی‌هاشم نیز به مسلخ عشق روانه شوند.
    (علی بن الحسین) فرزند آن حضرت از «لیلا بنت ابی مره بن عروه بن مسعود» معروف به علی‌اکبر، اولین نفر از خاندان امام علیه السلام بود که اجازه گرفت به میدان برود.
    علی اکبر علیه السلام چه ازطرف پدری و چه از طرف مادری ، به شریف‌ترین مردم نسب می‌رساند: پدر و اجداد پدری وی که نیاز به معرفی ندارد. اما از جانب مادر، پدربزرگ مادری وی یعنی «عروه بن مسعود ثقفی» کسی بود که در راه تبلیغ دین اسلام به شهادت رسید و پیامبر  صلی الله علیه و آله در وصفش فرمود: «من عیسی بن مریم را مشاهده کردم و عروه بن مسعود از همه کس به او شبیه‌تر است» ؛ و نیز او را یکی از چهار مهتر عرب برشمرد.
    علی اکبر بغایت نیکو سیرت و بسیار خوش‌صورت بود و به دلیل شباهت فراوان به پیامبر  صلی الله علیه و آله ، هر گاه اصحاب دلشان برای پیامبر  صلی الله علیه و آله تنگ می‌شد به وی نگاه می‌کردند.
    تنها دانستن ماجرای زیر، معرفت امام‌گونه وی را بر ما معلوم می‌کند:
    در یکی از روزهایی که کاروان عشق از مکه به سوی کربلا در حرکت بود ، هنگامیکه نزدیکی ظهر در یکی از منازل اتراق کرده بودند ، امام  علیه السلام به خواب سبکی فرو رفت و پس از لختی سر بر آورد و فرمود: «هاتفی دیدم که ندا می‌داد : شما می‌روید و مرگ به دنبال شما در حرکت است». علی اکبر (س) به امام  علیه السلام عرض کرد: «پدر جان! آیا ما بر حق نیستیم؟» امام  علیه السلام پاسخ داد: «چرا پسرم، به خدا سوگند که ما بر حقیم». علی اکبر(س) با رشادت گفت: «پس از مرگ هراسی نداریم » امام  علیه السلام را احساسی از تحسین فرا گرفت و فرمود:‌ «پسرم! خدا بهترین جزایی که می‌تواند از پدری به فرزندش بدهد را به تو عطا نماید».

    گفتنی است، با این که حضرت علی اکبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثفیف نکرد، بلکه هاشمی بدون و انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست

     

     -----------------------------------------------------------------

    اما روز عاشورا ...

     علی اکبر(ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجاممرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.
    امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدک العفا (فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا
    در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.اما از این که وی از امام زین العابدین(ع)، فرزند دیگر امام حسین(ع) بزرگتر یا کوچک تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شده که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچک تر از علی اکبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ اکبر منّی قتله الناس …
    مقبره حضرت علی اکبر علیه السلام در کربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین، آقا علی اکبر علیه السلام می باشد.
    سیره امام حسین  علیه السلام آنگونه بود که از روی رحم و شفقت، به کسانی که اذن میدان رفتن می‌گرفتند، در ابتدا اذن نمی‌داد. اما این بار تفاوت داشت. به محض آنکه علی اکبر اجازه خواست، امام به وی اذن داد... و این سنت رسول الله  صلی الله علیه و آله بود. ایشان ــ بر خلاف رهبران دیگر که نزدیکان خویش را از معرکه دور می دارند ــ در غزوات هر کس که به او  صلی الله علیه و آله نزدیک‌تر بود را قبل از دیگران به جنگ می‌فرستاد .
    حسین  علیه السلام سپس نگاهی ناامیدانه بر قد وبالای فرزند رشیدش کرد و آنگاه چشم به زیر انداخت و گریست...
    گمان مدار که گفتم برو ، دل از تو بریدم *** نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
    دلم به پیش تو ، جان در قفات ، دیده به قامت *** خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم
    امام  علیه السلام پس از آنکه علی‌اکبر را روانه میدان ساخت، انگشت به آسمان بلند کرد و محاسن مبارک را به دست گرفت و اینگونه با خدای خویش راز ونیاز نمود: «ای خدا! شاهد باش که جوانی برای جنگ با این قوم به سوی آنان رفت که شبیه ترین مردم در خلقت و خوی و گفتار، به رسول الله   صلی الله علیه و آله است که هرگاه مشتاق دیدار رسول  صلی الله علیه و آله تو می شدیم به صورت وی نگاه می‌کردیم».
    شه عشاق ، خلاق محاسن *** به کف بگرفت آن نیکو محاسن
    به آه و ناله گفت: ای داور من *** سوی میدان کین شد اکبر من
    به خلق و خوی آن رفتار و کردار *** بُد این نورسته همچون «شاه مختار»
    آنگاه این آیه را قرائت کرد : «ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم وآل عمران علی العالمین ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم»  یعنی «خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد ؛ آنها فرزندان (و دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و دانا است».
    علی‌اکبر به سوی سپاه دشمن تاخت و رجزخوانان جنگی سخت کرد و بسیاری از سپاهیان یزید را به خاک انداخت.
    کم‌کم تشنگی و زخم‌های متعدد، می‌رفت که تاب و توان ازکف اکبر برباید که یکی دشمنان ضربه‌ای بر سر آن حضرت وارد آورد. خون صورت وی را پوشاند و او را از پای درآورد. علی اکبر دست دور گردن اسب حلقه کرد تا بر زمین نیفتد و اسب در ازدحام دشمن و دشنه، به جای آنکه وی را به سوی خیمه‌گاه باز گرداند به قلب دشمن برد. د‍‍‍‍‍‍ژخیمان یزیدی دور اسب را گرفتند و از هر سوی بر پیکرش شمشیر وارد آوردند آنگونه که نوشته اند بدنش ریز ریز ( ارباً ارباً ) گردید.
    اینجا بود که علی‌اکبر ، پدر را صدا کرد که: «یا ابتاه علیک منی الاسلام هذا جدی رسول الله ... ــ پدرجان، خداحافظ ، این جدم رسول الله  صلی الله علیه و آله است که به بالینم آمده و جامی پر از آب به من می‌نوشاند»...
    امام  علیه السلام به سرعت خود را به پیکر اکبر رساند و صورت به صورت وی گذاشت و فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا ــ بعد از تو ای پسرم اف بر این دنیا باد»...
    دو چشم خویش بگشا و سؤال کن که بگویم *** ز خیمه تا سرِ نعش تو من چگونه رسیدم
    آنگاه ــ مطابق زیارت مروی از امام صادق  علیه السلام ــ مشتی ازخون وی را به آسمان پرتاب کرد و شگفت آنکه قطره ای از آن به زمین برنگشت ...
    حضرت زینب (س) که این صحنه را دید شتابان از خیمه‌ها بیرون آمد در حالیکه فریاد می‌زد: «یا اخیاه و یابن اخیاه ـ وای برادرکم و ای وای بر فرزند برادرم» و خود را بر پیکر علی اکبر افکند. امام  علیه السلام وی را گرفت و به خیمه‌ها بازگرداند و به جوانان فرمود: «برادر خویش را بردارید وبه خیمه ها برسانید» ...
    آری! امام  علیه السلام تمامی شهدا و کشتگان را خود به خیمه‌ها می‌آورد ؛ به جز آن دو کشته که با شهادتشان کمر او را شکستند ؛ پسرش علی‌اکبر (س) ؛ و برادرش ابوالفضل العباس (س) ...
    الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.
    منابع اصلی:
    1. سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364 .
    2. شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذوی‌القربی، 1378


    [توسط: پرستاری 91 ] [ نظرات شما () ]
    .: Weblog Themes By Nursing 91 :.

    درباره وبلاگ

    گرچه خود خسته وبیمار شدم ،دل ولی خواست پرستار شدم ،روی خوش صحبت شیرین همه از لطف خداست ،من در این راه فرشته صفت وهمسفر یار شدم* سلام دوستان گرامی به وبلاگ خودتون خوش آمدید لطفا پس از بازدید،نظرات خود را با ما در میان بگذارید.متشکریم* تمامی مطالب قبلی در قسمت آرشیو موجود است. ایمیل پرستاری 91: nursingsh91@gmail.com برای نمابش هرچه بهتر سایت از مرورگرهایی از جمله فایرفاکس و گوگل کروم استفاده نمائید.
    دانشنامه مهدویت
    مهدویت امام زمان (عج)
    دعوت نامه
    قابل توجه تمامی همکلاسی های محترم در صورت تمایل به عضویت در وبلاگ وقرار دادن مطالب خود«هرگونه مطلب علمی ، مذهبی ،اجتماعی، فرهنگی ،سیاسی و...» ، لطفا نام خود،نام کاربری و رمزعبور مورد نظرخود را به ادرس ایمیل nursingsh91@gmail.com ارسال نمایید و به نویسندگان وبلاگ بپیوندید.متشکرم
    نظر سنجی کلاسی
    امکانات وب


    بازدید امروز: 502
    بازدید دیروز: 397
    کل بازدیدها: 711140
    تعداد کل یاد داشت های تایید شده و قابل نمایش : 324

    آخرین بازدید : 103/9/4    ساعت : 4:37 ص

    • |